هوش مصنوعی دقیقا” چیست؟ در مورد اینکه هوش مصنوعی چه هست و چه نیست تفاسیر زیادی وجود دارد به همین علت تعریف دقیقی که مورد توافق همه دانشمندان این حوزه از دانش باشد در مورد آن وجود ندارد. علت نبود یک تعریف دقیق برای هوش مصنوعی آن است که متخصصان AIهمیشه تلاش می کنند تا مشخص کنند که ” مرز بین AI و غیرAI کجاست؟” بنابراین نمی توانند معیار مشخصی برای هوش مصنوعی در نظر بگیرند.
اولین تعریف هوش مصنوعی توسط مارگارت بودن ارائه شد. او می گوید : “هوش مصنوعی یعنی مطالعه چگونگی ساخت برنامه های کامپیوتری ای که کامپیوترها را قادر می سازد که اعمالی را انجام دهند که ذهن می تواند آ ن اعمال را انجام دهد.”
ماروین مینسکی در سال 1968 AIرا “معلم ساخت ماشین هایی می داند که کارهایی را انجام می دهند که اگر این کارها توسط انسان انجام شود، نیازمند هوش است.”
در سال 1976 وایزنتام ، تعریف فوق را مشخص تر کرد. او استدلال کرد که “هدف برجسته AI، خلق یک سیستم مصنوعی است که با هوش انسان مساوی باشد و یا از آن برتر باشد.”
یکسال بعد وینستون و بودن، این نکته را مطرح کردند که هوش مصنوعی یعنی” استفاده از برنامه های کامپیوتری و برنامه ریزی تکنیک هایی برای آنکه اصل هوش بطور کلی، و تفکر انسان به طور خاص را برجسته ترکنند.”
تعریف هوش مصنوعی
تعاریف زیادی از هوش مصنوعی وجود دارد که این شاخه از علم را زیر مجموعه علوم کامپیوتری قرار می دهند از جمله آنها :
“هوش مصنوعی شاخه ای از علم کامپیوتر است که ملزومات محاسباتی اعمالی چون ادراک (Perception)، استدلال (Reasoning) و یادگیری (learning) را بررسی کرده و سیستمی را جهت انجام چنین اعمالی ارائه می دهد” . و یا “هوش مصنوعی شاخه ای از علم کامپیوتر مربوط به وادار کردن کامپیوتر ها به رفتار کردن شبیه انسانهاست.”
آیا قرار دادن هوش مصنوعی به عنوان زیر مجموعه علوم کامپیوتری امری صحیح است؟ آیا کامپیوتر تنها جایی است که هوش مصنوعی در آن مجال تحقق دارد؟
اگر بگوییم AI ، چیزی است که یک کامپیوتر توانایی انجام آن را دارد، در واقع AI را محدود کرده ایم. در واقع اگر بتوان گفت هوش ما از تعداد زیادی ترانزیستور ساخته شده است، در آن صورت می توان گفت یک کامپیوتر هم می تواند همان AI باشد، اما از آنجایی که تا کنون هیچ شاهدی در این مورد وجود نداشته است، پس بهتر است بگوییم که AI هیچگاه نمی تواند در اعمال یا تفکراتش مانند انسان عمل کند، زیرا از چیزی ساخته شده است که در تلاش است تا مدل مغز را طراحی کند. افرادی مثل مایکل اسکولز معتقدند که” نه علم کامپیوتر، بلکه ترکیب رشته های خاصی از علم هایی نظیر فیزیک و سایر رشته هاست که می تواند به سوالات بزرگتر درباره AI پاسخ دهد. از نظر او کامپیوتر هایی که از کدهای نرم افزاری و سخت افزاری و دسته ای از ترانزیستور ها و سوئیچ های الکترونیکی ساخته شده اند، نمی توانند جایگاه مناسبی برای AI باشند.” رویای طراحان اولیه کامپیوتر، ساخت وسیله ای بود که قادر به حل تمامی مسائل باشد، اما منظور آنها از تمامی مسائل چه بود؟ در واقع از آنجاییکه اکثر آنها ریاضی دان و منطق دان بودند، .منظور شان تمامی شامل منطقی یا محاسباتی بود. به همین علت عجیب نیست که فون نیومان ، سازنده اولین کامپیوتر، زمانی که در حال طراحی این ماشین بود، کماکان اعتقاد داشت که برای داشتن هوشمندی شبیه انسان، کلید اصلی، منطق نیست بلکه احتمالا چیزی است شبیه ترمودینامیک! .بعلاوه می توان این نکته را مورد تامل قرار داد که هوشمندی طبیعی بر محمل طبیعی و با استفاده از روشهای طبیعت ایجاد شده است. طرفداران این دیدگاه تا بدانجا پیش رفته اند که حتی ماده ایجاد کننده هوشمندی را مورد پرسش قرار داده اند، کامپیوتر از سیلیکون استفاده می کند ولی طبیعت همه جا از کربن سود برده است. مهم تر از همه این نکته است که در کامپیوتر یک واحد کاملا پیچیده مسولیت انجام کلیه اعمال هوشمندانه را بعهده دارد، در حالیکه طبیعت در سمت و سویی کاملا مضاعف حرکت کرده است. تعداد بسیار زیادی از واحدهای کاملا ساده (مثل نورون های عصبی)، با عملکرد همزمان (موازی) خود، رفتار هوشمندانه را سبب می شوند. بنابراین تقابل هوشمندی مصنوعی و هوشمندی طبیعی حداقل در حال حاضر تقابل پیچیدگی فوق العاده و سادگی فوق العاده است. این مسئله هم اکنون بصورت یک جنجال علمی در جریان است. در هر حال حتی اگر بپذیریم که کامپیوتر در نهایت ماشین هوشمند مورد نظر ما نیست، مجبوریم برای شبیه سازی هر روش یا ماشین دیگری از آن سو جوییم. اما نباید از این نکته هم غافل شد که به هر حال کامپیوتر تا به امروز به چنان درجه ای از پیشرفت رسیده و چنان سرمایه گذاری عظیمی بر روی این ماشین انجام شده است که بر فرض اینکه بهترین انتخاب هم نباشد، سهل الوصول ترین و ارزان ترین و عمومی ترین انتخاب برای پیاده سازی هوشمندی است. بنابراین ظاهرا به نظر میرسد به جای سرمایه گذاری برای ساخت ماشین هوشمند دیگر، می توان از کامپوتر های موجود برای پیاده سازی برنامه های هوشمند استفاده کرد و اگر چنین شود باید گفت که طبیعت هوشمندی ایجاد شده، حداقل از لحاظ پیاده سازی کاملا با طبیعت هوشمندی انسان متناسب خواهد بود، زیرا هوشمندی انسانی نوعی هوشمندی بیولوژیک است که با استفاده از مکانیسم های طبیعی ایجاد شده و نه استفاده از مدارهای منطقی.
اساس هوش مصنوعی
نقطه شروع هوش مصنوعی، توانایی کامپیوتر در دستکاری اصطلاحات سمبلیکی است که می توانند تمام رفتارهای اشیا را نشان دهند، از جمله دانش در مورد ساختار اشیا، کارکرد آنها و مردم جهان و عقاید و اهداف، تئوری های علمی و برنامه های عمل خود کامپیوتر.
هوش مصنوعی در ابتدا با نمودهای سمبلیک دانش و روشهای ابتکاری استدلال سر و کار دارد، یعنی استفاده از فرض های معمولی و قواعد سرانگشتی. رویکرد محقققان هوش مصنوعی عمدتاً تجربی، همراه با کمی نظریات ریاضی است. همانطور که در علوم دیگر، محققان ابزارهایی را می سازند تا تحقیقات تجربی خود را انجام دهند، در اینجا هم محققان برنامه های کامپیوتری می سازند. برنامه های جدیدی خلق شده است تا نظریات گوناگون پیرامون اینکه چطور عمل هوشمندانه می تواند بدست آید را تشریح کنند.